بیشتر بخوانید" /> بیشتر بخوانید"> بیشتر بخوانید">

سبد خرید

نمایش 37–48 از 283 نتیجه

0 out of 5

بال هاي بايگاني

6.49 
زيست مداوم حسن حسيني در ساحت واژه، شعر او را در خلوتي متعالي، به كشف رمزهاي ناشناخته رسانده است. حسن حسيني، بي‌ترديد از خلاق‌ترين شاعران اين روزگار است. بال‌هاي بايگانيبیشتر بخوانید
0 out of 5

بانوی نیلوفری

4.95 
پانزدهم  تیر ماه 1332 برای من شناسنامه گرفتند. بازیگری را هویت و شناسنامه خود می دانم، اما در این سالها هر چه کار کرده ام ، از نویسندگی، کارگردانی، بازیگری، عروسک گردانی، صدا پیشگی و ترانه سرایی برای بچه ها بوده ، خوشحالم در جایی مرا دوست خوب بچه ها خوانده اند . اما مقوله شعر و شاعری از جنس...
0 out of 5

بدوی سرخ پوست

5.55 
غیر ممکن است دفترم را که در آن لحظه به لحظه غم‌هایم را یادداشت می‌کنم فراموش کنم چرا که خطرناک‌تر است از بمبی که در دست کودکی ست یا حیوانی خانگی زیر بمباران …
0 out of 5

بر میز بی گلدان

4.95 
سر زده آمد با خاطره ی شاخه گلی در دست بوسه ای بر گونه و خنجری در قلبش خاطره ی زنی در حیاط برای خاطره ی گنجشک ها دانه ریخته
0 out of 5

برای آینده

5.75 
در یخچالُ باز کرد و نبست وقت رفتن توو لاک سرسختیش مثِ یه قایق مقوایی غرق شد توی وان بدبختیش   در یخچال باز بود و اتاق مِهِ سردی گرفت و برف اومد مرد برفک زد و درُ ول کرد تا آدم برفی شد به حرف اومد   سر دلتنگی و سکوت اتاق یه جهان بغض و درد خالی شد...
0 out of 5

بعد از ظهرهای عطر و شانه و چتر

4.95 
به موازاتِ احساساتِ من راه می‌روی اعصابِ خیابان را خرد می‌کنی و احتمالِ صمیمیت را از رابطه می‌گیری. کافه‌های سرِ راه کرکره هاشان را بالا کشیده‌اند و صندلیِ آفتاب را زیر سایه‌ی چترها چیده‌اند غروبِ قدم‌های تو اما به سویِ تاریکی است   سرخیِ توت فرنگی‌ها را روی لب‌های من نمی‌بیند و در فصل‌های تور  و طناب و آواز دسته...
0 out of 5

بغض قناری ها

10.55 
مرگ پرنده توى قفس مرگ پرنده سخته وقتى که غم بهت مى‌خنده سخته ابراى بغض مى‌گیره راه نفس پرنده پرپر مى‌زنه تو قفس   فقط براى من تو مونده بودى شبم رو از بوسه سوزونده بودى نیلوفر تنت به خاک نشسته خشم کدوم تبر تو رو شکسته   دلم یه باغ هواى تازه مى‌خواد هزار دهن صداى تازه مى‌خواد یه...
0 out of 5

بنویس! ساعت پاکنویس(روایت کامل)

10.25 
«سهراب سپهری» شاعرِ بزرگِ همسرزمین می‌گوید: هیچ پرده‌یی تمام نیست. یعنی می‌توان برگشت و به اثر چیزی افزود. من هم پیش از این بارها به سراغِ شعرها و ترانه‌هایم رفته‌ام، تا به روایتِ «بهتر» و «کامل‌‌تری» برسم. این کتاب، دو دفتر است در یک کتاب. از «سهراب سپهری» تا «هوشنگ ابتهاج»، از «رابیندرانات تاگور»‌تا «باب دیلن»… از «تو فو» گلابدان...
0 out of 5

به انضمام نادری

4.95 
سعید نامی است قرمز که در خود اندوهی مخفی دارد شبیه صورت با طعم سیلی یا سیبِ اتفاق در جذبه‌ی نیفتادن   من از کوه‌ها و کتاب‌های زیادی گذشته‌ام و دیدم که نام‌ها  حسرت‌های بر دل مانده‌اند و دیدم نام کوچکم یک دروغ بود که بزرگش کردند تا مرا پشت آن مخفی کنند با این همه اگر تو مرا صدا...
0 out of 5

به چهل سالگی ات رسیده ام

5.25 
انار سرخ بود شبیه زنی که می شد من باشم در میانۀ تابستان هنگام که هزار پاره شد از «حقیرترین» دانه هایش دختری لاغر زاده شد شبیه من در انتهای آبان . . .
0 out of 5

به دوستان آن سوی مرزها

4.95 
چه شگفت‌انگیز است احساس رویش شعرم آن دم که در خودم فرو مى‌روم شعر رشد مى‌یابد و جاى مرا مى‌گیرد. به کنارى پرت‌ام مى‌کند شعر آمده است
0 out of 5

به مته فکر می‌کنم

4.95 
«خانه دور می شود من پای دیوارهای رفته مانده ام. عابران خسته و کج در پایان یک روز کاری کج از پیاده رو های کج راست به سوی خانه شان می روند. خانه رفته است من به دیوارهای رفته تکیه داده ام. و کوچه ی کج هی کج   کج   کج» و این گونه است که خانه دور می شود و...
در حال بارگذاری ...